آموزش:
در طول تاریخ هنگامی که کودکان آزادانه بازی میکردند، اولین انتخاب آنها برای بازی دویدن به سمت نزدیکترین محل طبیعی شامل یک درخت بزرگ، یک بوتهزار، جنگل، نهر آب و یا ... بوده است. حتی تا ۲۰۰ سال پیش نیز بیشتر کودکان روز خود را در اطراف زمینهای کشاورزی و زمینهای وحشی میگذراندند. ولی در قرن بیستم بسیاری از طبیعتِ متعلق به کودکان، تبدیل به شهر شده بود. با این حال حتی تا دهههای پایانی قرن بیستم نیز کودکان به طبیعت دسترسی داشتند و بیشتر وقت خود را در بیرون از خانه، کوچه، خیابان، زمینهای بازی، پارکها و زمینهایی که باقی مانده بود سپری میکردند. در آن زمان کودکان آزادانه در طبیعت بازی، کشف و تعامل میکردند، بدون هیچ محدودیت و یا نظارتی.
اما امروزه زندگی کودکان بسیار تغییر کرده است. آنها فرصتهای اندکی برای بازیهای خارج از خانه و ارتباط منظم با طبیعت دارند. والدین "فرهنگ ترس" و "خطر غریبهها" را برای امنیت کودکانشان به آنها میآموزند. کودکان دیگر به تنهایی حتی در محله خود و یا حتی حیات خانه خود نیز پرسه نمیزنند. ترس از خطر آلودگی، حشرات، خزندگان و اشعههای فرابنفش نیز دلیلی است برای در خانه نگاه داشتن کودکان. به هر حال زندگی کودکان توسط والدین برنامه ریزی میشود و آنها به اشتباه باور دارند که ورزش و یا کلاسهای گوناگون زندگی فرزندانشان را در آینده موفقتر میسازد. یعنی کودکیِ سرشار از آزادی و پرسه و کشف با آزادی تحت نظارت و برنامه ریزی بزرگسالان جایگزین شده است. هرگز نباید فراموش کرد که تجربههای کودکی در شکل دادن ارزشها، رفتارها و تمایلهایی که کودکان تا آخر عمر به همراه خواهند داشت نقش تاثیرگذاری دارند.
فرهنگ بازی در فضای خارج از خانه از بین رفته است و به جای آن کودکان هر روز بیشتر به سمت فعالیتهای داخل خانه کشیده میشوند. در نتیجه فرصت کودکان برای تماس مستقیم و خود جوش با طبیعت، یک تجربه در حال محو شدن است. کودکان تجربه خود را از طبیعت به واسطه رسانهها و تصاویر بدست میآورند. تصاویر مجازی جای واقعیت را پر کردهاند. تلویزیون، مستندهای طبیعی، شبکههای محیط زیستی و برنامههای نمادینِ حمایت از محیط زیست این تصور را برای کودکان به وجود آوردهاند که طبیعت مکان مرموز، ترسناک و دوری است که آنها هیچگاه تجربهاش نمیکنند. در حالی که فراموش کردهاند، طبیعت حتی در حیات خانه و در محله آنها نیز وجود دارد و به همین دلیل قدر این طبیعت شگفت انگیر را نمیدانند.
کاهش ارتباط کودکان با طبیعت نه تنها تاثیر منفی روی رشد، دانش و شکلگیری کودک دارد، بلکه موجب افزایش روند کاهش محیط طبیعی نیز میشود. برای حفاظت از محیط زیست ابتداییترین کار، ایجاد فرصت کشف طبیعت است. عشق به طبیعت به همراه اخلاق مثبت محیط زیستی از دل ارتباط منظم کودکان با طبیعت حاصل میشود.
کشف جهان اطراف و شناخت جایگاه انسان در آن یکی از اهداف مهمی است که برای آموزش محیط زیست باید به آن توجه کرد. توجه به این ۲ موضوع فرصتی برای کشف و تجربه دنیای وحش و یا دنیای انسانی ایجاد میکند. آفرینش دنیاهای کوچک که در آن کودکان به گشتن، جمعآوری، دنبال کردن، کشف، ساخت، نگهداری و مراقبت و کاشت میپردازند نه تنها تاثیری شگرف در رشد کودکان بلکه در حفاظت و حمایت از محیط زیست به شدت آسیب پذیرمان خواهد داشت.
برای رسیدن به اهداف ذکر شده، کودکان نیاز دارند تا ارتباط منظمی با طبیعت داشته باشند. نیاز به محیطی دارند تا از منظر والدینشان خطری آنها را تهدید نکند، فرصتی برای خلاقیت و فرصتی برای ساخت ارتباط با دیگران و با طبیعت داشته باشند. فضایی که ما سعی داریم تا در 'موسسه نجوای زمین' برای نسل جوان خلق کنیم.